- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
پـای غــم تـو آه، خــداهـم گـریــسـتــه هــمــراه بـا پـیـمـبـر اکـرم گـریـسـتـه قطعا غریق بارش باران لطف توست چشمی که در عـزای تو نم نم گریسته یعقوب صد برابر یوسف نه؛ صدهزار خون گریه کرده است و از این غم گریسته رحمت به دیدهای که برای غمت حسین پـای لـهـوف و پـای مـقـرم گـریـسـتـه نــوکــر بــرای آن بــدن نــامـنـظـمـت هـرشب میان روضـه مـنـظم گریـسته روضه پس از تو روضه ناموس بود پس هر کس که شد برای تو مَحرم گریسته آقا ببـخـش پـای غـم و درد خـواهـرت نـوکـر اگر نـمـرده، اگــر کم گـریـسته
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
پیمانه خالی است و کرم بینهایت است اما هـمـین گـدایـی مـا اوج عـزت است کـودک بـه غـیـر خـانـۀ بـابـا نـمـیرود یعنی هـمیـشه خـانۀ عـشّاق هـیئت است اینجا حـسیـنیه است در این خانۀ حسین حتی نفـس کـشـیدن ما هم عـبادت است آغـوش اگر که باز کنی خوب ها چرا؟! هر کس گناه بیـشتر آورده دعوت است خـاکی شـدم برای تو خـاکـم درست شد زحمت برای روضۀ تو عین رحمت است ما پـرورش گـرفـتـۀ زهـرای اطـهـریـم از مادر آنچه میرسد اصلاً محبت است محشر همه به دور حسین جمع میشویم فردوس بیحضور تو خاموش و خلوت است نزدیک اربعـین شده کاری بکن حـسین دیگر بـرات را بده وقـت زیـارت است گــودال سـخـت بــود بـرای دلـش ولـی اشک امـام عـصر بـرای اسـارت است
: امتیاز
|
مدح و مناجات شب جمعه ای با سیدالشهدا علیهالسلام
فرقی ندارد که جـهـنـم یا بـهـشـت است هرجا که میگویم حسین آنجا بهشت است هر روز از این روضه به آن روضه دویده حق دارد آنکه گفته این دنیا بهشت است چشمی که از داغـت نـمـیبـارد جـهـنـم چشمی که از داغت شود دریا بهشت است ششگوشه را از ششجهت دیدیم و گفتیم از هر جهت این کعـبۀ زیبا بهشت است بــالا و پــائــیــنــی نـــدارد خــانــۀ تــو بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است با جبر ما را عـاشـق خـود کن که فـردا در اختیـار حـضرت زهـرا بهشت است گفتند زهرا زائـر شبهای جـمـعه است گفتیم زیـر پـای مـادرهـا بـهـشـت اسـت خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان در آتشی که شعـلههایش تا بهـشت است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
دلی که خـانـۀ غـیر تو شد حـرم نشود اگر دخـیـل عـلم نیست محـتـرم نـشـود چه سود در نفس آن کسی که یک لحظه به عهد عابس و جون تو هم قسم نشود به زیر قـبه تو را از خـدا طلـب بکـنم خدا کـنـد ز سـرم سـایـۀ تو کـم نـشـود به شاه تیغ علامت قسم که تا دم مرگ سرم به غـیر در خـانـۀ تو خـم نـشـود بهـشت مرثـیهات را به هیچ کس ندهد نصیب گـریهکنت گر بهـشت هم نشود به سـمـت حـائر تو سـیـنهخـیـز میآیـم ز پـا اگـر که بـیـفـتـم، قـدم قـدم نـشـود فدای موی سپیدی که نذر روضه توست حرام، پول سـیاهی که خرج غم نشود تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت کردند به تـیر و نیـزه تو را نامنظـمت کردند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
خیرهام از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر جز خودت چیزی نمیخواهم پناهم را نگیر بـاز بـارَم را بـه دیـوارِ حـرم انـداخـتم جانِ من از شانههایم تکیهگاهم را نگیر آمدم مانـنـد حـر بـرخیز راهم را بگیر میروم مانند جُون اینبار راهم را نگیر اشتبـاهم را گنـاهم را گنـاهم را بـبخش هِق هِقم را گریههایم را سلاحم را نگیر من به این شبها به این روضه به این غم دلخوشم بِرکهای غمگینم از من عکسِ ماهم را نگیر بین هیأت مثل تو یا مثل زهرا میشوم هرچه میخواهی بگیر ای عشق آهم را نگیر تو میانِ ما نـشستی حیف خیسِ گریهام آه ای اشک اندکی راهِ نـگاهم را نگیر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
هزار شُکر چشمِ من پُر آب شد حسین جان دلـم برایِ داغِ تو مُـذاب شد حسین جان سحاب رحمتی و ما به زیرِ بارش توأیم که بندگیِ ما از این سحاب شد حسینجان مرا به چشمِ مردمان بزرگ کردهای ولی صوابهای من چرا کباب شد حسینجان مرا به چشم مردمان بزرگ کردهای ولی چه کردهام که نام من خراب شد حسینجان چه خرجها نکردهام بخاطرِ ریا و عُجب چه کردهام که روضه هم حجاب شد حسینجان ببخش اگر به نامِ تو قمار کردهام به عمر و پای تو گـناهِ ما حـساب شد حسینجان ببخـش اگر حدیثِ تو کلام تو نخـواندهام اگرچه هرچه گفتهای کتاب شد حسینجان جهاد نفس را مگـو حساب خلق را مگو به قلب تو تَغـافُـلَم، عذاب شد حسینجان تو را به نام دین شیوخ، چه جاهلانه کشتهاند که کشتن امام هم صواب شد حسینجان وصیت شهید را نخواندهایم یک دو خط که این چنین مسیرِ تو به قاب شد حسینجان صلای حنجر تو راستی و مـردی است پـیامِ زیـنـبـین تو حجـاب شد حـسینجان به زیرِ ظلم و زور و زَر نمیروم که دیدهام مسـیرِ تو دلـیـلِ انقـلاب شـد حـسینجان بـرای مـعـرفت بـیا و نـیّـتـم درسـت کن که عاشق تو از خدا خطاب شد حسینجان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
قــرار دل بـیقــرارم حــســیـن هـوای هـمـیـشه بـهـارم حـسین من و روضهات زندگی میکنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشـرق دلم به نگـاهی ظهـور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فـرزنـد هـیـأتـی مـرا زیـر پـرچـمـت از چشم شور مردم بیروضه دور کن مـا مُـردهایـم بیتـو و بیکـربـلای تو فکـری به حال مـردم اهل قـبـور کن کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین گاهی هم از کـنار مـزارم عـبور کن پـروندهام پُـر است از اعـمال بد ولی تو صفحههای نوکـریم را مـرور کن
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
هر کس که روی عشق تو محکم حساب کرد درد جهـان غـمزده را کـم حساب کرد خوشبخت آنکه خـرج عـزاخانۀ تو را بر خـرج زندگـیـش مقـدم حساب کرد سعی و طواف دور ضریح تو را خدا بالاتـرین عـبـادت عـالـم حـسـاب کرد اشکی که با شنـیدن نامت چـکـیده شد آن را قـبـول تــوبـۀ آدم حـسـاب کـرد انـدازۀ پـر مـگـسی اشـک روضـه را در پای بـنده قـدر مـسـلّـم حـساب کرد رد شـد اجـر نـافـلـه از غــفـلـتـم ولـی آهی که پای روضه کشیدم حساب کرد از من گذشت فرصت یک شب هزار ماه قـدر مرا به مـاه مـحـرم حـسـاب کرد مـوی ســفــیـد و دیــدۀ بــارانـی مــرا هر کس که دید قوت مرا غم حساب کرد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( مناجات اول جلسه)
ای که عشقت شعلهور در جانِ ما، جانم حسین از ازل مهرِ تو در بنیانِ ما جانم حسین عطرِ جانبخشِ ضریحت بیقرارم کرده است کـربـلایت کـعـبۀ جانـانِ ما جـانم حسین خاک ایوانت دوای درد چشمانِ من است روضههایت ابرِ پُر باران ما جانم حسین پنجـرههای ضـریحِ تو ز دردم آشـناست صحن پاکت روضۀ رضوانِ ما جانم حسین اشکِ شبنم بر تنِ گلبرگِ عاشورا نوشت خونِ سرخت مشعلِ تابانِ ما جانم حسین هر کجا باشم نگاهم سمت و سوی کربلاست راهِ سبـزت تا ابد پیـمـانِ ما جانم حسین عشقِ تو یک عالمی را غرقِ مستی میکند روشن از رویت شبِ زندانِ ما جانم حسین با نگـاهِ نـافـذت دریـاب این درمـانده را مبـتـلایم ای شَهِ خـوبـانِ ما جـانم حسین دائماً ما را به گردِ شمعِ خود پروانه کن این تو و این خواهشِ چشمانِ ما جانم حسین آیههـای روشـنِ یاسـین و طـاهـایم تویی سورۀ فجری تو در قرآن ما جانم حسین ای تو آن حالِ خوش و آرامشِ دلهای ما بین تو حالِ بیسر و سامانِ ما جانم حسین زنـدگیِ با تو یـعـنی در مـسـیـرِ بـنـدگی ای که هم روحی و هم ریحانِ ماجانم حسین بیفـروغِ روی تو حاشا مرا عزّت مباد نـورِ توحـیدیِ تو عـرفانِ ما جانم حسین از ازل نام تو را بر جانمان حک کردهاند کـربـلایت آیت و برهـانِ ما جانم حسین تا که جسمت زیر و رو شد زیرِ نعلِ اسبها ریخت بر هم عالمِ امکانِ ما جانم حسین مأمنی جز کنجِ شش گوشه نداریم ای شَها! بشـنو اینک نالۀ هجـرانِ ما جانم حسین خشکیِ لبهای تو سرچشمۀ آبِ بقاست ای طبیب درد بیدرمـان ما جانم حسین تو هـمیشه میـزبانی چه شود با مـادرت یک شبِ جمعه شوی مهمانِ ما جانم حسین!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
سرد و بیروحم ببین دنبال درمان آمدم سر به زیر و روسیاهم من پشیمان آمدم بند دنیا بـودم و عـقـبی فـرامـوشم شده دور مانـدم از تو با حال پریـشان آمدم این هوای نفس من دارد زمیـنم میزند دستگـیرم باش آقـا بـین خـوبـان آمـدم دور گـشتم با گـناهانم ز تو، اما کـنون دلشکـسته هستم و با چـشم گریان آمدم با گـناهـانـم دلـت را من زیـاد آزردهام یک نگاهی کن که حالا بهر جبران آمدم سائلی دربه درم دارم به لب ذکر رضا در میان روضهها با اذن سلـطان آمدم یادم آمد آن شـبیکه از دم باب الجـواد حاجـتـم را گـفـتم و تا پـای ایـوان آمدم گفتم آقا کربلا میخـواهم از دست شما چشم وا کردم حریم شاه عـطشان آمدم پُر شد از شمشیر و نیزه قتلگاه و خواهری میدوید و ناله میزد ای حسین جان آمدم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
شُهـرتِ ماست، مُـحـبّـانِ ابـاعـبدالله ریـزهخـواریم سَـرِ خـوانِ اباعـبدالله اشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است تـا که هـسـتـیم پـریـشـانِ ابـاعـبدالله
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
شـکـر خـدا گـدای حـسـیـنـیـم تـا ابـد دنـبـال روضـههای حـسـیـنـیم تا ابـد جان تازه میکنیم به هر یا حسین جان دیــوانـۀ نـوای حــسـیــنـیــم تــا ابــد
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
ای آنکه نامت موجب شیدایی جبریل شد شبنم ز داغت رفته رفته جان گرفت و نیل شد اندازۀ عرش خدا، رفعت گرفت این خانهها روی زمین وقتی برایت روضهای تشکیل شد بی تو وجود واژۀ ایمان تماماً نقص داشت بین لهـوف تو اصول دین ما تکـمیل شد شرمنده باشد محتشم، چون واژهای در خور نداشت با بارگاه قـدس اگر بزم عـزا تمثـیل شد شرمندهام که اشکهایم مرهم زخم تو نیست شرمنده زهرا شود آن روضه که تعطیل شد درد ودوا یعنی غمت، دارالشفا یعنی دمت اعجاز عیسی با کمی از تربتت تأویل شد تو آیۀ نور علی نوری، به خاک افتادهای در زیر سم اسب ها از پیکرت تجلیل شد از زمزم چشمان خود هاجر کنارت اشک ریخت مرثیه خوانِ خشکی لبهای اسماعیل شد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
ای فـیـض بیکـرانـۀ بیانـتهـا حـسین مشـق شب مـلائـکـه از ابـتدا حـسیـن دردانـۀ خـدایـی و ریـحان مـصـطـفی نور عـلـی و زادۀ خـیـر النـسا حـسین تو آشنـای هر چه غـریبی، ولی نبـود آقـا غـریبتـر ز تو ای آشـنـا حـسـین بایـد که پـا نـهـد به مـسـیـر گـدائیات آنکس که طالب است رود تا خدا حسین جـان بیتب تو سـمت مـداوا نمیرود ای بر تـمام درد دو عـالـم دوا حـسین در کـربلا نـوای لبم ذکر یا رضاست ذکـر لـبـم مـیـانۀ صحـن رضا حـسین گـردیـده زائـر حــرم عـرش کـبــریـا آنکس که زائر حرمت گشت یا حسین ای تو کریم و ابن کریم و اخ الکـریم بر دوش پاک تو عـلم مجـتـبی حسین مثل حسن تو هم به دلت داغ مادر است ای چون حسن غمینِ غم کوچهها حسین ای زخمی دوشنبه، به گودال رفتهای ای کـشـتۀ مـدیـنه و کـربـبـلا حـسـین از ما و از خدای تو بر پیکرت سلام صدها سـلام بر سر از تن جدا حسین جان ها فدای تو که فتادی ز روی اسب سر نیزه خوردهای تو ز بس بیهوا حسین
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
آن را که بین روضه فغانش نمیدهند در روضۀ بـهـشت مـکـانش نمیدهند هرکس مراقـب سخن خود نبوده است نام حـسـیـن را به زبـانـش نـمیدهـنـد چشمی که بر شـمایل نامحـرمان رسد بـر گـریـۀ حـسـیـن امـانـش نـمیدهـند هر کس که خرج شد به هوای غریبهها حال و هوای عشق به جانش نمیدهند هرکس سراغ خانۀ غیر از حسین رفت رنگی هم از بهـشت نـشانش نمیدهند قلـبـی که مـیتـپـد ز غـم سـم اسبهـا جز ضرب عشق در ضربانش نمیدهند آن پیـکـر مـقـطع الاعضاء و پاره را بـا سـم اسب ها هـیـجـانـش نـمیدهـنـد طفلی که تشنه بوده و از هوش رفته است با تیـر حـرمـله که تـکـانش نـمیدهـند یک دخـتـر سه ساله بهانه اگر گرفت نـاگـه سـر بـریـده نـشـانـش نـمیدهـند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
با قـدومـت دل عُـشّـاق مُـعَـطَّـر فـرمـا خشکی سـاحـل چـشـمان مرا تَـر فرما هرچه دارم همه از سفره احسان شماست روزی نـوکـر خـود نـیـز مُـقَـرَّر فـرما آرزوی حـرم کـرب و بـلا کُـشت مـرا چَشم من را تو به شش گوشه مُنَوَّر فرما من مگر بیشتر از حاجت خود خواستهام؟ پس بـیا حـاجـت من نـیـز مُـقَـدَّر فـرما بـه تـنـم کـرده زیـادی سـر من ای آقـا "حُجَجی" وار شهیدم کن و بیسر فرما
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
در عـالـمِ خـیال، گـرفـتـم ضـریـح را دارالشفای حـضرت عـیسی مسیح را ماندم که من کجا و صفای حرم کجا؟! اصلا که راه داده به اینجا کـریهْ را!؟ تا آبـروی من نـرود پیـش زائـران… آن «اَظْهَرَ الْجَمیل»، صدا زد «قَبیح» را دست مرا که بست به ششگوشِ خویش، گفت من میخرم به حُـرّ حـرم هر شبیه را سَر دادهام که سَر بـشوید از تمام خلق وقـتش رسـیده یار شـوید این ذبـیح را حالا که حُرّی از حـرمم؛ کـربـلاییام کُـشتم درون خویش، گـدایی وقـیح را افسوس، تا کـبـوتر خوابـم پرید، بـرد رویای سبـزِ خـوابِ دخـیلِ ضریح را
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
دلـی دارم گـرفـتـارِ حـسین است گـدای کـوچه بـازارِ حسین است ز بس که مِهرِ او در سـینه دارم جهانم رنگِ رخسارِ حسین است
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
ای مــســیـح خـانـۀ طـه حـسـیـن یابن حـیـدر یابن زهـرا یا حـسین دست من کـوتاه مانـده از ضریح تو بگـیر این دستهایم را حسین خیر دنیا با تو مستی کردن است تو نـبـاشی مـرگ بر دنیا حسین! در تــمــام روزهــای زنــدگــیــم از هـمه خـسـتـه شـدم الا حـسـین از مــدیــنـه مـیروم تـا کــربــلا یا حسن گـفـتـم رسـیـدم تا حـسین غـرق بــودم در لـجـنزار گـنــاه هیچکس کـاری نکـرد اما حـسین روی من آغوش خود را باز کرد! ای کـس و کـار من تـنهـا حـسین مـن از الان بــاز دلتـنـگ تــوأم باز دعـوت کن مرا ایـنجا حـسین یک غریب و سی هزار اهل زنا نیـزهها کـند است! واویـلا حسین
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
در کوچه تو پرچم روضه به سرم خورد یک کاسه پُر خون غمت را جگرم خورد بـا ذکـر شـمـا تـا بـه خـدا اوج گـرفـتـم در موقع توبه پر فطرس به پرم خورد هر روضه که رفتم به درش دست کشیدم دستم ز همان کودکیم خاک حرم خورد شب سیـنه زدم صبح شدم اهل مناجات فیض شب روضه به نماز سحرم خورد هـرگـز نـرود پـشـت در خـانـه اغـیـار پایی که به فرش حـرم شاه کـرم خورد بـایـد بـشـود هر پـسـرش خـادم هـیئت! یک عمر فـقـط نان شما را پـدرم خورد شش دانگ دلـم خـورد بنام تو و زینب وقتی که به شش گوشۀ تو چشم ترم خورد گـفـتـند دل شیـعـه حـسـیـنـیۀ زهـراست نـاز قـدمش روی دل دربـه درم خـورد تقـدیر من از روضه تو قـامت خـم شد چون غصۀ تنها شدنت را کمرم خورد
: امتیاز
|